وقتی که بارون می باره
مرغ و پلو مزه داره
هر کی نداره پول اجاره
قرض و قوله ست که بالا میاره
بلبل بیچارهٔ عقل از سرم پرید
روز نگون بختی ما رو کسی ندید
صبحی که با خندهٔ صاب خونه دمید، شام تاره
توی کوچه مونده ویلون
تخت و فرش و آینه شمعدون
باس برم رو درخت عین میمون
موعد چک هام رسیده خاک به سر شدم
آخر عمر اینجوری من در به در شدم
شاعر و خوانندهٔ مرغ سحر شدم
از اجاره، از اجاره، از اجاره
حال و روزم، خنده داره
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
زآه شرربار، این قفس را
برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پربسته، ز کنج قفس درآ
نغمهٔ آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصهٔ این خاک توده را، پر شرر کن
پخش آنلاین دانلود آهنگ شعیب گودرزی به نام مرغ سحر متن آهنگ